فاطمه، شب قدر عارفان
مردی نصرانی به خدمت امام موسی کاظم علیه السلام شرفیاب شد و در بین سؤالات متعدّدی که بیان میداشت تفسیر باطن این آیات را جویا شد:
حم وَ الْکِتَبِ الْمُبِینِ إِنَّا اَنْزَلْنهُ فِی لَیْلَة مُّبَرَکَة إِنَّا کُنّا مُنْذِرِینَ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکِیم(1)؛
حم، سوگند به این کتاب روشنگر که ما آن را در شبی پربرکت نازل کردیم، ما همواره انذار کننده بودهایم. در آن شب هر امری بر اساس حکمت (الهی) تدبیر و جدا میگردد.
امام در پاسخ فرمودند: اما «حم»، محمّد صلی الله علیه و آله میباشد و «کتاب مبین»، علی علیه السلام میباشد. و اما «اللّیلة»، فاطمه علیها السلام میباشد.(2)
آری، حقیقت لیلةالقدر، وجود یگانه زهراست. و چرا چنین نباشد؟ حال آنکه لیلةالقدر، ظرفِ نزول قرآنِ صامت است و فاطمه، ظرف نزول یازده قرآن ناطق. انسانهای به تکامل و فعلیّت رسیده، قرآن ناطقند و این فاطمه است که ظهور یازده کلام اللّه ناطق گردیده است:
حامل سرّ مُستَسِر، حافظ غیب مستتر *** دانش او احاطه بر دانش ماسوا کند
لیله قدر اولیا، نور نهار اصفیا *** صبح جمال او طلوع، از افق علا کند.(3)
فاطمه، از نظر حقیقت، باطن لیلةالقدر است. وَ ما اَدْریکَ ما لَیْلَةُ القَدْر؛ چه کس را یارای آن خواهد بود تا لیلة القدر را درک نماید؟!
لیله قدری و لیک قدر تو مجهول *** قدر تو نشناختند مردم دنیا.(4)
باری، قدر و منزلت فاطمه برای مردمان، نهان است به همان سان که عظمت شب قدر برای ایشان، پنهان است. به دیگر سخن، معرفت حقیقی فاطمه، همان قدر در اوج و دستنایافتنی است که ادراک شب قدر.
او، همان حقیقت یگانهای است که رازگُشای حقایق، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، معرفت وی را همطراز ادراک شب قدر معرفی میفرماید:
«لیلة»، فاطمه است و «قدر»، اللّه؛ از این روی هر آن که به شناخت حقیقی فاطمه، توفیق یابد، بیگمان شب قدر را درک کرده است.(5)
یافاطمه!
تو حقیقت لیلةالقدری؛ همان شبی که فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حکیم؛
پس تو میزان جداسازی حق از باطلی.
یا زهرا!
تو تفسیر لیلةالقدری؛ همان شبی که ظرف نزول حقیقت قرآن گشته است .
پس تو حقیقت قرآنی و ظرف نزول یازده کلام اللّه ناطق .
تو آیینهدار تامّ اسما و صفات پرودگاری.
یا راضیه!
تو باطن لیلةالقدری؛ همان شبی که حاجات بندگان در آن برآورده میشود و دُعای ایشان در آن به اجابت میرسد. هنگامه ریزش فیوضات، خیرات و برکات بینهایت الهی.
پس تو سرچشمه بیکرانه برکت و خیر کثیری.
تو تجلّی تمام رحمتِ ربّی.
تو وجیهه عنداللّهی که عرض نیاز حاجتمندان با وساطت تو به درجه اجابت میرسد...
1. دُخان (44): 1-4.
2. تفسیر برهان، ج 4، ص 158
3. محمدحسین غروی اصفهانی، دیوان: ص 39.
4. شعر از شیخ علی اکبر مروّج(شفیق). مناقب فاطمی در شعر فارسی: ص 108.
5. بحارالانوار،ج 43، ص 65.
برگرفته از کتاب
#جامی_از_زلال_کوثر