برگزیده ها

ترویج فرهنگ کتابخوانی با معرفی و گزیده خوانی کتاب های خواندنی و شنیدنی!

برگزیده ها

ترویج فرهنگ کتابخوانی با معرفی و گزیده خوانی کتاب های خواندنی و شنیدنی!

برگزیده ها

من جوانان بسیاری را دیده‌ام که حتی مطالعه‌ی کتاب رمان را هم میل ندارند! کتاب رمان را یک هفت هشت ده صفحه می‌خوانند و می‌گویند حوصله نداریم؛ در حالی که حاضرند بیست دقیقه، یا نیم‌ساعت بنشینند و تبلیغات تلویزیون را، که قبل از شروع فیلم پخش می‌شود، تماشا کنند!
🔴 حاضر نیستند در این بیست‌دقیقه حتی همان کتاب رمان را بخوانند؛ حالا نمی‌گوییم کتاب اجتماعی، سیاسی، یا کتاب علمی، این ناشی از چیست؟

🔴 ناشی از عدم اعتیاد به کتاب است.

🔴 مردم میل به کتاب‌خوانی ندارند؛ برای این باید فکری کرد.

📚 مقام معظم رهبری مدظله‌العالی
۱۳۷۶/۸/۱۹

کانال ما را در سروش دنبال کنید:
http://sapp.ir/book_reader

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابراهیم هادی» ثبت شده است

سلام بر ابراهیم_۶

مسابقات قهرمانی باشگاه‌ها در سال 1355 بود. مقام اول مسابقات، هم جایزه نقدی می‌گرفت هم به انتخابی کشور می‌رفت.
ابراهیم در اوج آمادگی بود. هرکس یک مسابقه از او می‌دید این مطلب را تأیید می‌کرد.
مربیان می‌گفتند: امسال در 74 کیلو کسی حریف ابراهیم نیست.
مسابقات شروع شد. ابراهیم همه را یکی یکی از پیش رو برمی‌داشت. با چهار کشتی که برگزار کرد به نیمه نهائی رسید. کشتی‌ها را یا ضربه می‌کرد یا با امتیاز بالا می‌بُرد.
به رفقایم گفتم: مطمئن باشید، امسال یه کشتی‌گیر از باشگاه ما میره تیم‌ملی.
در دیدار نیمه نهائی با اینکه حریفش خیلی مطرح بود ولی ابراهیم برنده شد. او با اقتدار به فینال رفت.

دانلود فایل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۰۳:۰۷

سلام بر ابراهیم_۵

بازوان قوی ابراهیم از همان اوایل دبیرستان نشان داد که در بسیاری از ورزش‌ها قهرمان است. در زنگ‌های ورزش همیشه مشغول والیبال بود. هیچکس از بچه‌ها حریف او نمی‌شد.
یک‌بار تک نفره در مقابل یک تیم شش نفره بازی کرد! فقط اجازه داشت که سه ضربه به توپ بزند.
همه ما از جمله معلم ورزش، شاهد بودیم که چطور پیروز شد. از آن روز به بعد ابراهیم والیبال را بیشتر تک نفره بازی می‌کرد.
بیشتر روزهای تعطیل، پشت آتش‌نشانی خیابان خیلی از مدعی‌ها حریف ابراهیم نمی‌شدند.

دانلود فایل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۵۲

ابراهیم هادی_۴

بارها می‌دیدم ابراهیم، با بچه‌هایی که نه #ظاهر_مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند #رفیق می‌شد. آنها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد و هیئت می‌کشاند. یکی از آن‌ها خیلی از بقیه بدتر بود. همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می‌گفت! اصلا چیزی از دین نمی‌دانست. نه نماز و نه روزه، به هیچ چیز هم اهمیت نمی‌داد.
حتی می‌گفت: تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا #هیئت نرفته‌ام.
به ابراهیم گفتم: آقا ابرام این‌ها کی هستند دنبال خودت می‌یاری!؟
با تعجب پرسید: چطور، چی شده؟!
گفتم: دیشب این پسر دنبال شما وارد هیئت شد. بعد هم آمد وکنار من نشست.
حاج آقا داشت صحبت می‌کرد. از #مظلومیت امام حسین و کارهای #یزید می‌گفت. این پسر هم خیره خیره و با عصبانیت گوش می‌کرد. وقتی چراغ‌ها خاموش شد. به جای اینکه اشک بریزه، مرتب فحش‌های ناجور به یزید می‌داد!!
ابراهیم داشت با تعجب گوش می‌کرد. یکدفعه زد زیر خنده...

دانلود فایل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۳۳

ابراهیم هادی_۳

اوایل دوران دبیرستان بود که ابراهیم با ورزش باستانی آشنا شد.
او شب‌ها  به زورخانه حاج حسن می رفت. حاج حسن توکل معروف به حاج حسن نجار، عارفی وارسته بود.
او زورخانه‌ای نزدیک دبیرستان ابوریحان داشت. ابراهیم هم یکی از ورزشکاران این محیط ورزشی و معنوی شد.
حاج حسن، ورزش را با یک یا چند آیه قرآن شروع می‌کرد. سپس حدیثی  می‌گفت و ترجمه می‌کرد. بیشتر شب ها، ابراهیم را می‌فرستاد وسط گود، او هم در یک دور ورزش، معمولا یک سوره قرآن، دعای توسل و یا اشعاری در مورد اهل بیت می‌خواند و به این ترتیب به مرشد هم کمک می‌کرد.
از جمله کارهای مهم در این مجموعه این بود که؛ هر زمان ورزش بچه‌ها  به اذان مغرب می‌رسید، بچه‌ها ورزش را قطع می‌کردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن نماز جماعت می‌خواندند.
به این ترتیب حاج حسن در آن اوضاع قبل از انقلاب، درس ایمان و اخلاق  را در کنار ورزش به جوان‌ها می‌آموخت.

فراموش نمی‌کنم، یکبار بچه‌ها پس از ورزش در حال پوشیدن لباس و  مشغول خداحافظی بودند. یکباره مردی سراسیمه وارد شد! بچه خردسالی را  نیز در بغل داشت...

دانلود فایل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۶

ابراهیم هادی_۲

ابراهیم در اول اردیبهشت سال 1336 در محله شهید آیت الله سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود.
او چهارمین فرزند خانواده بود. با این حال پدرش، مشهدی محمدحسین، به او علاقه خاصی داشت.
پدری که با شغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت نماید.


ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگی را به پیش برد.
دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم خان زند.
از همان سال‌های  پایانی دبیرستان مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد.
حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادی نظیر علامه محمدتقی جعفری بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۰

ابراهیم هادی_۱

تابستان سال 1386 بود.
در مسجد امین الدوله تهران مشغول نماز جماعت  مغرب و عشاء بودم. حالت عجیبی بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان  بودند.
من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ایستاده بودم.  بعد از نماز مغرب، وقتی به اطراف خود نگاه کردم، با کمال تعجب دیدم اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته! درست مثل اینکه مسجد، جزیره‌ای در میان دریاست!


امام جماعت پیرمردی نورانی با عمامه‌ای سفید بود. از جا برخاست و رو به سمت جمعیت شروع به صحبت کرد.
از پیرمردی که در کنارم بود پرسیدم: امام جماعت را می‌شناسی؟
جواب داد: #حاج_شیخ_محمدحسین_زاهد هستند. استاد حاج آقا #حق‌شناس و #حاج‌آقا_مجتهدی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۱