برگزیده ها

ترویج فرهنگ کتابخوانی با معرفی و گزیده خوانی کتاب های خواندنی و شنیدنی!

برگزیده ها

ترویج فرهنگ کتابخوانی با معرفی و گزیده خوانی کتاب های خواندنی و شنیدنی!

برگزیده ها

من جوانان بسیاری را دیده‌ام که حتی مطالعه‌ی کتاب رمان را هم میل ندارند! کتاب رمان را یک هفت هشت ده صفحه می‌خوانند و می‌گویند حوصله نداریم؛ در حالی که حاضرند بیست دقیقه، یا نیم‌ساعت بنشینند و تبلیغات تلویزیون را، که قبل از شروع فیلم پخش می‌شود، تماشا کنند!
🔴 حاضر نیستند در این بیست‌دقیقه حتی همان کتاب رمان را بخوانند؛ حالا نمی‌گوییم کتاب اجتماعی، سیاسی، یا کتاب علمی، این ناشی از چیست؟

🔴 ناشی از عدم اعتیاد به کتاب است.

🔴 مردم میل به کتاب‌خوانی ندارند؛ برای این باید فکری کرد.

📚 مقام معظم رهبری مدظله‌العالی
۱۳۷۶/۸/۱۹

کانال ما را در سروش دنبال کنید:
http://sapp.ir/book_reader

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۵۱ ق.ظ

چرا ابراهیم هادی ؟

ابراهیم هادی_۱

تابستان سال 1386 بود.
در مسجد امین الدوله تهران مشغول نماز جماعت  مغرب و عشاء بودم. حالت عجیبی بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان  بودند.
من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ایستاده بودم.  بعد از نماز مغرب، وقتی به اطراف خود نگاه کردم، با کمال تعجب دیدم اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته! درست مثل اینکه مسجد، جزیره‌ای در میان دریاست!


امام جماعت پیرمردی نورانی با عمامه‌ای سفید بود. از جا برخاست و رو به سمت جمعیت شروع به صحبت کرد.
از پیرمردی که در کنارم بود پرسیدم: امام جماعت را می‌شناسی؟
جواب داد: #حاج_شیخ_محمدحسین_زاهد هستند. استاد حاج آقا #حق‌شناس و #حاج‌آقا_مجتهدی.

من که از عظمت روحی و بزرگواری شیخ حسین زاهد بسیار شنیده بودم  با دقت تمام به سخنانش گوش می‌کردم.
سکوت عجیبی بود. همه به ایشان نگاه می کردند.

ایشان ضمن بیان مطالبی  در مورد عرفان و اخلاق فرمودند:
دوستان، رفقا و مردم؛ ما را #بزرگان_عرفان_و_اخلاق می‌دانند و...
اما رفقای عزیز، بزرگان اخلاق و عرفان #عملی این‌ها هستند.

بعد تصویر بزرگی را در دست گرفت. از جای خود نیم‌خیز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم.
تصویر، چهره مردی با محاسن بلند را نشان می‌داد که بلوز قهوه ای بر تنش بود.
خوب به عکس خیره شدم. کاملا او را شناختم. من چهره او را بارها دیده بودم. شک نداشتم که خودش است. ابراهیم بود، #ابراهیم_هادی !!

سخنان او برای من بسیار عجیب بود. شیخ حسین زاهد، استاد عرفان و اخلاق که علمای بسیاری در محضرش شاگردی کرده‌اند چنین سخنی می‌گوید!؟
او ابراهیم را استاد اخلاق عملی معرفی کرد!؟

در همین حال با خودم گفتم: شیخ حسین زاهد که... او که سال‌ها قبل از دنیا رفته!!

هیجان زده ازخواب پریدم. ساعت سه بامداد روز بیستم مرداد 1386 مطابق با بیست و هفتم رجب و مبعث حضرت رسول اکرم سلام‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود.

این خواب رویای صادقه‌ای بود که لرزه بر اندامم انداخت. کاغذی  برداشتم و به سرعت آنچه را دیده وشنیده بودم نوشتم.

دیگر خواب به چشمانم نمی‌آمد. در ذهن، خاطراتی که از ابراهیم هادی شنیده بودم مرور کردم.

کانال ما در شبکه‌های اجتماعی ایرانی

@book_reader

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی